![]() |
مرتضی صمدیه لباف |
مرتضی درسال ۱۳۵۰ با سازمان مجاهدین آشنا شد. هنوز مراحل اولیه آموزشی را میگذراند که ضربه اول شهریور پیش آمد. دراین ضربه هویت او برای پلیس فاش نشد و به همین دلیل کمی بعد با تماس مجدد وی بصورت نیمه مخفی – نیمه علنی در تیمهای سازمانی شرکت میکرد. این شناخته نشدن به وی کمک میکرد تا از امنیت بیشتری برخوردار باشد. اما با توجه به نیروئی که می باید صرف محملسازی کند، خود وی پیشنهاد ترک دانشگاه و شرکت در تیمهای حرفهای را میکند که پذیرفته میشود. به همین منظور با گرفتن مرخصی پزشکی دانشگاه را ترک و بدون اینکه چهره و نامش برای ساواک مشخص شده باشد تمام انرژی خود را در جهت فعالیت در سازمان آزاد میکند.
و بدین صورت زندگی مخفی مرتضی از سال ۵۱ با اجاره خانهای درخیابان سپه غربی آغاز شد، در این خانه او ضمن ادامه آموزش و مطالعه جزوات سازمانی با مواد منفجره و طرز تهیه آن آشنا میشود، و کمی بعد مسئولیت تیم آنها را مجید شریف واقفی به عهده میگیرد. از این زمان تا تماس مجدد مرتضی و مجید در اواسط ۵۳ و در تیمهای مختلف سازمانی فعالیت میکرد.
ساده زیستی و دقت فوقالعاده او در مصرف امکانات موجود در سازمان نمونه بود، بارها میگفت: «اینها متعلق به خلق است و به این دلیل در اختیار ما قرار گرفتهاست که در راه آنها و برای بهروزی و رستگاریشان مبارزه میکنیم». فردی درباره او گفته است با مرتضی در یک خانه تیمی در خیابان ترقی زندگی میکردیم، مرتضی با دقت خاصی مسیرهای منتهی به منزل را حساب کرده و به این ترتیب از مسیری میرفت که کرایه تاکسی آن کمتر باشد.
به علت ضعف شدید و نیز بیماریهای مختلف معده و روده دکتر تجویز کرده بود که کمپوت، کباب و … بخورد، اما او از خوردن این نوع غذاها خودداری میکرد و میگفت: «وقتی که مردم جنوب شهر از این غذاها نمیخورند من چگونه میتوانم از این غذاها بخورم».
بعضی اوقات او در این زمینه بهحدی دقت میکرد که ناراحتیها و بیماریاش شدت میگرفت و بعضاً توسط مجید به وی تذکر داده میشد.
درزمستان ۵۳ که برنامههای خانهگردی توسط ساواک درتهران شروع شد به خانههای تیمی آماده باش کامل داده شد، به همین دلیل نگهبانی ۲۴ ساعته برقرار شد، علیرغم ناراحتیهای متعدد، مرتضی اصرار داشت که ساعات نیمه شب را نگهبانی بدهد.
سرعت عمل و چابکی فوقالعاده در امور نظامی از خصوصیات دیگر مرتضی بود
نظرات
ارسال یک نظر