رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از مارس ۳۰, ۲۰۱۹

ستار بهشتی

ستاربهشتی آقای ستار بهشتی جوان مجرد و وبلاگ نویس ساکن رباط‌کریم بود. او تحصیلات راهنمایی داشت و کارگری ساده و روزمزد بود که با مادرش در یکی از محلات فقیرنشین شهر زندگی می‌کرد. وی سرپرست و نان‌آور مادر پیر و بیمارش بود. به گفته مادر ستار، او عاشق زندگی ساده بود و همواره می‌گفت: «طول زندگی خیلی مهم نیست و باید هر انسانی عمری مفید داشته باشد. او می‌گفت که چرا برخی این‌قدر دارند که نمی‌دانند چگونه خرج کنند و برخی باید این‌قدر سخت زندگی کنند.» آقای بهشتی صاحب وبلاگ «انتقاد. زنده و پاینده ایرانی و ایران جانم فدای ایران» بود. عمده فعالیت‌ّ‌های او با نام مستعار در شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک و گوگل‌پلاس و وبلاگش صورت می‌گرفت. او در این وبلاگ مطالب و خبرهایی دربارهٔ زندانیان سیاسی و موارد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران منعکس می‌کرد و به ظلم و ستم و فساد فراگیر حکومتی اعتراض می‌کرد. همچنین با نقل سخنان مسئولان نظام آنها را به تندی نقد می‌کرد. [۲] دستگیری ستار بهشتی، ۳۲ ساله، در آبان‌ماه سال ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا، مسئول کشف و پیگیری جرایم سایبری، بازداشت و به دلیل فعالیت در شبکه...

عبدالرضا رجبی

عبدالرضا رجبی مجاهد شهید عبدالرضا رجبی متولد سال 1341 و از فرزاندان مردم محروم ماهیدشت کرمانشاه بود. وی که در سال 1380 توسط مأموران رژیم دستگیر و به‌شدت مجروح شده بود، متعاقبا در دادگاه به اعدام محکوم شد. این حکم درسال 1385 با یک درجه تخفیف به حبس ابدکاهش یافت و عبدالرضا دوران اسارت خود را درسخت ترین شرایط و درحالی که بیمار و تحت شکنجه‌های جسمی وروحی بود در زندان دیزل آباد کرمانشاه و در بند 350 زندان اوین تهران سپری نمود. وی از میان مردم محروم ماهیدشت کرمانشاه برخاست. او در سال ۱۳۴۱ در روستای کاروانسرای ماهیدشت در یک خانواده کشاورز از عشیره کلهر متولد شد. در روزهای انقلاب ضدسلطنتی در تظاهرات علیه رژیم شاه فعالانه شرکت می‌کرد و در سالهای پس از انقلاب، به افشاگری علیه ارتجاع و توزیع نشریات و کتابهای روشنگرانه می‌پرداخت. در سال ۱۳۸۰ توسط مأموران سرکوبگر رژیم دستگیر و به زندان دیزل‌آباد کرمانشاه منتقل گردید. متعاقباً او را در دادگاه های جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد. دوران اسارت خود را در سخت‌ترین شرایط و درحالی که بیمار و تحت شکنجه‌های جسمی و روحی قرار داشت، در زندان دیزل‌آب...