![]() |
منوچهر سخایی |
منوچهر سخایی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. خانوادهٔ او خانوادهای فرهنگی بودند هر چند گرایشات سیاسی نیز در خانوادهٔ سخایی وجود داشت. منوچهر تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در تهران سپری کرد و در همین دوران تحصیل علاقهٔ بسیاری به موسیقی از خود نشان داد.[۲]
برادرش سرگرد محمود سخایی، رئیس شهربانی در دورهٔ دکتر مصدق در کرمان بود که در حوادث اتفاقات ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به قتل رسید. گفته شدهاست که سرهنگ سخایی به دستور خود دکتر محمد مصدق به این سمت برگزیده شده بود. سرگرد محمود سخایی همچنین محافظ دکتر مصدق، نویسنده کتاب «مصدق و رستاخیز ملت»، یار خسرو روزبه، نفر اول مسابقات تیراندازی در کل کشور، رئیس شهربانی کرمان و فرمانده گارد محافظین مجلس شورای ملی بود.
منوچهر در مقاله ای با قلم خود به شرح واقعه کشته شدن برادرش پرداختهاست. او بعدها ترانه پرستو را - که بر اساس یک ترانه ای محلی است - به درخواست مادر داغدارشان در رثای برادرش خواند و او را ستود.[۳]
فعالیتهای هنری
سخایی پیش از اینکه وارد دنیای هنر بشود در روزنامهٔ کیهان به عنوان خبرنگار پارلمانی فعالیت میکرد اما به واسطهٔ دوستیای که بین او و پرویز ایرانفر برقرار بود به موسیقی روی آورد. سخایی در اواخر دههٔ سی با ترانهای به نام «کالسکه زرین» که بسیار غیرحرفهای اجرا شده بود و آهنگسازی آن را کامبیز مژدهی عهدهدار بود و ترانهٔ آن را پرویز توکلی سروده بود وارد عالم موسیقی شد.
سخایی با همین ترانهٔ غیرحرفهای از سد شورای سختگیر موسیقی عبور کرد. منوچهر سخایی عبور خود از این سد را اینگونه توضیح میدهد:
«آن موقع مثل این روزها (در لسآنجلس) نبود که شرکتهای موسیقی برای خودشان نوار و صفحه پر میکنند و پخش میکنند. در آن زمان مرکز تولید موسیقی فقط و فقط رادیو ایران بود و تنها آنها امکاناتش را داشتند. بعد از آنکه قانون حق مؤلف در ایران تصویب شد، شرکتهای خصوصی وارد ماجرا شدند. تا پیش از آن شورای موسیقی خیلی سختگیری میکرد و چون موسیقیدانان سنتی در آن شورا حضور داشتند، نمیخواستند آهنگهایی غیر از موسیقی سنتی و ملی از رادیو پخش شود، بنابراین خیلی به ندرت این آهنگها (پاپ) از رادیو پخش میشد. مثلاً آقای محمد نوری که خواننده بسیار خوبی هم بودند، در برنامه ارتش برنامههایش را اجرا میکرد و در خود رادیو میدان نمیدادند.» پس از ورود محمد نوری و بعد از او ویگن به رادیو پای منوچهر سخایی و بعد از اوعباس مهرپویا نیز به رادیو باز شد و اینگونه شد که منوچهر سخایی از سال ۱۳۳۷ به بعد وارد رادیو شد و کار خود را به عنوان خواننده آغاز کرد. در همین سالها بود که سخایی وارد عرصهٔ سینما نیز شد. او در ابتدا در فیلمها به عنوان خواننده وارد شد اما پس از مدتی به ایفای نقش نیز پرداخت.
اولین بار به عنوان کار سینمایی صدای او در فیلم «زندگی شیرین است» به کارگردانی مجید محسنی پخش شد. پس از این او به عنوان خواننده در فیلمهایی مانند «دخترها اینطور دوست دارند» و «خروس جنگی» از ساختههای اسماعیل پورسعید، هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در سال ۱۳۴۰ در فیلم «پستچی»، ساختهٔ رفیع حالتی، «در انتهای ظلمت» ساختهٔ ابوالقاسم ملکوتی و «ببر کوهستان» ساختهٔ خسرو پرویزی به عنوان هنرپیشه هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در آن دوره به سرعت به خوانندهای صاحب سبک تبدیل شد. محمدرضا شجریان در کارآگاه آواز خود خاطرهای از آن روزها نقل میکند. ایشان میگوید: «من در دانشسرا بودم که منوچهر سخایی یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یادگرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و همیشه هم گفتهام که این را از سخایی یادگرفتهام.» منوچهر سخایی پیش از انقلاب شوی تلویزیونی «زنگولهها» را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد که در آن به معرفی چهرههای جدید موسیقی پاپ میپرداخت.[۲]
او با ترانه «پرستو» که به یاد برادرش، سرگرد محمود سخایی خوانده بود به عالم هنر راه یافت. سخایی در اواخر دهه ۳۰ خورشیدی با اجرای سبک تازه ای از موسیقی پاپ، همزمان با «ویگن» خواننده معروف دیگری که موسیقی پاپ مدرن را رواج داد باعث رواج این سبک از موسیقی شدند. منوچهر سخائی ترانههای بسیاری را خواندهاست که یکی از معروفترین آنها «کلاغا» ساخته پرویز مقصدی با شعری از نوذر پرنگ بود. ترانه ای که نام این هنرمند را بر سر زبانها انداخت و او را تبدیل به یکی از محبوبترین خوانندگان زمان خود کرد.[۴]
نظرات
ارسال یک نظر