![]() |
سازمان چریک های فدایی خلق ایران |
بیژن جزنی در دی ماه ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. پدر، داییها و عموهای بیژن عضو حزب توده بودند. مادر بیژن نیز، از فعالان حزب توده بود. پس از شکست حزب دموکرات در آذربایجان در آذر۱۳۲۶, پدرش به علت همکاری با حزب دموکرات آذربایجان به شوروی پناهنده شد.
بیژن «در ده سالگی به صفوف سازمان جوانان حزب توده پیوسته (سال۱۳۲۶) و تا آخرین روزهای زندگی این سازمان، جزء اعضای ازخودگذشتهی آن بوده. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲, در هستههای مقاومتِ «حزب» نام نوشته و تا روزی که مسألهی مقاومت مسلّحانه دربرابر کودتا منتفی نشده، در خانهی حزبی و در حالت آماده باش زیسته. در یکی دو سال اول کودتا هم چند بار بازداشت شده و بار اول چند روز و بار دوم چند هفته و بار سوم شش ماه حبس کشیده، با این که هجده سالش تمام نشده بود. در سالهای ۳۸–۱۳۳۴, به همراه شماری از جوانان همسن و سالش ـ که همدیگر را در زندان شناخته بودند و همدست و همداستان شده بودندـ به بازبینی و جمعبندی مشی و عملکرد حزب توده پرداخته، از موضعی انقلابی از این جریان بریده و همراه با رفقایش در جنبشهای مردمی این دوره و مهمتر از همه، اعتصاب کارگران کورهپزخانههای تهران و رانندگان اتوبوس شرکت داشته. در تنفّس کوتاه سالهای ۴۲–۱۳۳۸, و تحرّک سیاسی این دوره، یکی از رهبران مورد احترام جنبش دانشجویی شده و از سرآمدان جناح چپ غیرتودهای و گردانندگان «جبههی ملّی دانشگاه»؛ و هم از این رو زیر ذرّهبین پلیس سیاسی و در معرض آزار و بازداشتهایی قرارگرفته، که گاه چندین ماه به درازا میکشید. با این که از برجستهترین سازماندهندگان جنبشهای اجتماعی و بسیج کنندهی اعتراضهای توده ای بهشمار رفته. نمونهی آخرش برگزاری آیین هفتم و چهلم جهان پهلوان تختی بود که بیژن جزنی و گروهش نقش به سزایی در آن داشتند…».[۱]
در سالهای ۱۳۳۹ تا۱۳۴۱, که فضای سیاسی اندکی باز شده بود، مبارزات دانشجویی اوج گرفت. در آغاز دوران اوجگیری جنبش دانشجویی در سال ۳۹, «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» وابسته به «جبههی ملی» پدید آمد و «پیام دانشجو» را منتشر کرد. بیژن که در «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» فعالیت داشت، در سال ۴۲ مسئولیت چاپ «پیام دانشجو» را بهعهده گرفت.
جزنی در نوروز ۱۳۴۲, با چندتن از فعّالان جنبش دانشجویی مانند حسن ضیاء ظریفی (متولد ۲۱ فروردین ۱۳۱۸) و عباس سورکی و… گروهی را تشکیل داد که بعدها به «گروه جزنی ـ ظریفی» معروف شد.
در روز ۲۳ دی ۱۳۴۸ به مناسبت شب هفت جهان پهلوان تختی گردهمایی باشکوهی بر سر مزارش برپاشد. جزنی یکی از برگزارکنندگان اصلی این مراسم بود.
یک ماه پس از مرگ تختی در بعد از ظهر روز ۱۷ بهمن ۴۶، بیژن جزنی و عباس سورکی بازداشت و به زندان قزل قلعه برده شدند. ماجرای اسلحهای که ناصر آقایان لو داده بود، این دستگیری را باعث شد. ناصر آقایان همشهری سورکی و از دوستان دوران فعالیت او در «سازمان جوانان حزب توده» بود که با ساواک همکاری میکرد.
بازجویی آن دو همراه با شکنجههای وحشیانه ۲۹روز ادامه داشت. ساواک از طریق ناصر آقایان به وجود گروهی که بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی تشکیل داده بودند، پی برده بود، امّا، بیژن «سختترین شکنجهها را تاب آورده و اسرار گروه را فاش نکرد».
در روز ۱۸ بهمن ۴۶، ساواک شمار دیگری از اعضای گروه جزنی را دستگیر کرد، ازجمله، سعید (مشعوف) کلانتری (دایی بیژن)، محمد چوپانزاده، حسن ضیاء ظریفی، عزیز سرمدی، احمد جلیل افشار، ضرار زاهدیان، دکتر سیروس شهرزاد.
نظرات
ارسال یک نظر