رد شدن به محتوای اصلی

آشنایی با خانواده مصباح


به یاد فاطمه مصباح که در ۱۳ سالگی قلب پاک و گرمش برای آزادی و به شوق آزادی تپید
دخترکی که تنها با ۱۳ بهار توشه 
از تاریخ عبور کرد 
قلبش را در نارنجک برادرش بودیعه گذاشت 
قلبی که هر روز و هر ساعت منفجر می‌شود 
و قلبی که همیشه فریاد خواهد زد 
آزادی از آن کبوتران عاشقی است که 

افق را فراموش نکرده‌اند 

فرازهايی از زندگي انقلابي مجاهد شهيد محمد مصباح
مجاهد شهيد سيد محمد مصباح در سال ۱۳۱۲ در شهرستان يزد و در خانواده اي محروم و زحمتكش به دنيا آمد.
او كه از كودكي ناگزير بود براي تامين مخارج خانواده به كارگري و كار بافندگي بپردازد بالاخره با تحمل مشكلات فراوان و با پشتكار وجديت موفق شد دوران ابتدايي را به پايان برساند.
۲۰ساله بود كه به تهران آمد و تا مدتها با جامه داري حمام و شاگردی بازار ارتزاق مي نمود. مجاهد شهيد محمد مصباح از روحيه ای ضدظلم و مبارزه جو برخوردار بود كه نمی توانست در برابر تبعيضات و نابرابريهای اجتماعي و فشارها و تحقيرهای ناشی از آن بر محرومان و ستم كشان، ساكت بماند و منفعلانه تسليم شرايط موجود شود. ذهن فعال و جستجوگر او در پي يافتن علل اين نابرابريها و يافتن راهي براي پايان بخشيدن بدان ها بود و لذا پس از سالها شركت در محافل و مجالس «سياسي ـ مذهبی» آن زمان، سرانجام موفق شد آنچه را كه به دنبالش بود ولي هرگز نيافته بود، با دسترسی يافتن به سازمان مجاهدين خلق ايران و ارتباط با آن بيابد. وي در سازمان ابتدا در بخش مربوط به بازار به انجام فعاليتهای انقلابي مشغول گرديد و براي مدتي نيز بطور مستقيم از آموزشهای شهيد بنيانگذار، مجاهد كبير محمد حنيف نژاد بهره های فراوان برد.
پس از ضربه ۵۰ او نيز به همراه بسياری ديگر از برادران مجاهدش دستگير شد و تحت شكنجه های وحشيانه مزدوران شاه خائن قرار گرفت. در همين حال سرپرستی ۶ فرزند خردسالش كه بزرگترين آنها ۱۱ ساله بود بعهده همسر مقاوم و صبور (مجاهد شهيد رقيه مصباح) قرار گرفت. همسری كه در دوران اسارت شوهرش، در تنگدستی، با رويی باز و گشاده كه از عمق آگاهی او نسبت به راه پرافتخار همسر مجاهدش برمی خاست همه شدائد وسختی ها را تحمل كرد.
مجاهد شهيد محمد مصباح بلافاصله از پس از آزادی از زندان در سال ۵۳، با برادران مجاهد خود ارتباط برقرار نمود. اما مدتي بعد مجددا توسط مزدوران شاه خائن دستگير شد و دو سال و نيم ديگر را در زندان بسر برد. اين بار نيز پس از آزادي از زندان مجددا ضمن برقراري ارتباط با سازمان به فعاليت انقلابي خود در صفوف مجاهدين خلق ادامه داد. پس از سقوط رژيم شاه و آغاز دوران جديد فعاليت سازمن مجاهدين خلق، مسئوليتها و فعاليتهاي مجاهد شهيد محمد مصباح نيز ابعاد وسيعتر و گسترده تري يافت. در اين زمان بخشي از فعاليتهای او در ارتباط با شهرستان يزد بود. يعنی شهری كه در زير حاكميت يكی از مهمترين مهره های مزدور خمينی جلاد ـ صدوقي معدوم و اعوان و انصارش، قرار داشت و به همين جهت افشای چهره كثيف ارتجاع و پاره كردن پرده هاي ضخيم عوامفريبي و رياكاري در آنجا، صبر و تحمل و نيز پشتكار و خلاقيت زيادی طلب مي كرد. مجاهد شهيد محمد مصباح و ديگر همرزمانش در آن شهر، بار اين مسئوليت سنگين را بخوبي بدون كشيدند و از جمله در دوران انتخابات مجلس شورا، برادر مجاهد محمد مصباح كه كانديدای سازمان در آن شهر بود توانست در پرتو موضعگيريهاي انقلابي و هوشيارانه سازمان و با كار و فعاليت شبانه روزی چهره ارتجاع را هر چه بيشتر افشا نموده و در كنار آن اقشار وسيع مردم را با اهداف و آرمانهای انقلابی و توحيدی فرزندان مجاهدشان آشنا سازد. تا جايي كه عليرغم تقلبات وسيع و گسترده مرتجعين، توانست تعداد زيادی از آرا را به خود اختصاص دهد.
پس از پايان انتخابات مجلس، مجاهد شهيد محمد مصباح به تهران آمد و در بخش اصناف و بازار سازمان به فعاليتهای خود ادامه داد. در اينجا نيز او دائما در معرض فشارها و تهديدات كميته ضدخلقي خميني در بازار تهران قرار داشت، بطوری كه از فروردين ۶۰  به زندگی مخفي روي آورد.
پس از ۳۰خرداد و با آغاز نبرد انقلابی مسلحانه مجاهدين بر عليه رژيم ضدبشري خميني، مجاهد شهيد محمد مصباح دوشادوش فرزندان و برادران مجاهدش در پايگاههاي مقاومت انقلابي مسئوليتهاش را عهده دار گرديد.
سرانجام روز ۱۳ اسفندماه ۶۰ ، پايگاهي كه او و همرزمانش در آن مستقر بودند، مورد يورش مزدوران مسلح خميني قرار گرفت و مجاهد شهيد محمد مصباح همراه با همسر مجاهدش رقيه مسيح (مصباح) و تني چند از همرزمانشان بفرماندهي مجاهد شهيد عباس عطاپور پس از نبردي قهرمانانه با پاسداران خميني به شهادت رسيدند، به اين ترتيب با به خاك افتادن اين دو مجاهد قهرمان، خانواده كبير مصباح مشعلي فروزان فرا راه انقلاب و تاريخ ايران برافروخت و نام خود را بر تارك افتخارات تمامي خانواده هاي قهرمان مجاهد خلق ثبت نمود. 
ياد شهدای خانواده قهرمان مصباح گرامي باد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جان بولتون: رژیم ایران هم‌چنان تحت سلطه یک حاکمیت مذهبی افراطی است

جان بولتون جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه ۱۹اسفند۹۷ در مصاحبه با ای بی‌سی نیوز به تهدید تروریستی از جانب رژیم ایران اشاره کرد و گفت: آنهایی که گفته‌اند تهدید تروریستی از جانب رژیم ایران محو می‌شود و این رژیم مانند همه کشورهای دیگر مجدد یک کشور معمولی خواهد شد، این در مورد رژیم ایران واقعیت نداشته است. آنها هم‌چنان تحت سلطه یک حاکمیت مذهبی افراطی قرار دارند. بولتون همچنین طی پیامی به‌ مناسبت سالگرد  برجام  گفت: امروز سومین سالگرد توافق وحشتناک اتمی رژیم ایران است که به تهران میلیاردها دلار در تسکین تحریم‌ها داد اما به جاه‌طلبیهای هسته‌یی،  آزمایشات موشکی ، حمایت از تروریسم   و توسعه‌طلبی‌ منطقه‌یی  آن پایان نداد. از شما پرزیدنت ترامپ برای پایان دادن به این معامله و اعمال ماکزیمم فشار تشکر می‌کنم. پیش از این جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا طی پیامی که دوشنبه ۲۲بهمن۹۷ به‌ مناسبت سالگرد انقلاب ضدسطلنتی ارسال کرده بود خطاب به خامنه‌ای گفته بود: به‌خاطر همه گزافه‌گویی‌ها و همه تهدیدات علیه جان رئیس‌جم...

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)  حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر۱۳۷۸  بوقوع پیوست. حمله به کوی دانشگاه تهران یکی از خونین‌ترین سرکوب‌های دانشجویی در تاریخ جنبش دانشجویی ایران به شمار می‌رود. دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن روزنامه‌ی سلام تجمع کردند. اعتراضات ۱۸ تیر ۱۳۷۸ از ساعت ٩ شب شروع شد، در پی آن مأموران انتظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند که به پنج روز ناآرامی منجر شد. [۱] . ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی برگزار شد و به‌هم‌پیوستن این دو تجمع باعث شد جمعیت دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شود.   ماجرا به این صورت بود که ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی دانشگاه  برگزار شد. با به‌هم‌ پیوستن این دو تجمع اعتراضات دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شد. این اعتراضات به خیابان‌‌‌های اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب گسترش یافت و تا بیست‌و‌سوم تیر فضای ملت...

مهدی بازرگان

  مهدی بازرگان مهدی بازرگان  (زاده: ۱۲۸۶ - درگذشته: دیماه۱۳۷۳). پدرش حاج عباسقلی بازرگان (تبریزی) از تجار دیندار، روشنفکر و سرشناس زمان خود بود. بازرگان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت. در سال ۱۳۱۵ به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت. در سال ۱۳۳۰، توسط دکتر  مصدق  به ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسی‌ها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راه‌اندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد. در سال ۱۳۳۱ مسئول احداث شبکه لوله‌کشی آب تهران شد و آن را به ثمر رساند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات مجلس شورای ملی که آن را غیرقانونی می‌دانست، در بهمن ۱۳۳۲ از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا شانزدهم بهمن...