رد شدن به محتوای اصلی

هوشنگ منتظرالظهور

هوشنگ منتظر الظهور

هوشنگ منتظرالظهور (زاده ۱۳۳۲- درگذشته ۱۱مهر ۱۳۶۰)از قهرمانان کشتی ایران که به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران اعدام شد.هوشنگ منتظرالظهور، در خانواده ای متوسط در تهران متولد شد. خانواده او از اهالی سده (اصفهان (همایون‌شهر) بودند، اما، پدرش در تهران، به باغبانی و کارگری در شهرداری اشتغال داشت.
در سال ۱۳۴۹،هنگامی که پدرش بازنشسته شد، هوشنگ همراه خانواده اش به اصفهان رفت و در آن جا دیپلم متوسطه خود را در رشته طبیعی گرفت و در کنکور سراسری در رشته زبان آلمانی در دانشگاه تهران پذیرفته شد.
هوشنگ برای آن که مخارج تحصیلات خود را تأمین کند، روزها به دانشگاه می‌رفت و شبها به کار تاکسیرانی می‌پرداخت، از جمله به دلیل همین مشکلات مالی بود که او تحصیلاتش را در دانشگاه تهران ناتمام گذاشت و به اصفهان بازگشت. در سال ۱۳۵۲، منتظرالظهور در دانشگاه اصفهان در رشته تاریخ و علوم تربیتی پذیرفته شد.
در همین زمان او در مسابقات کشتی فرنگی به مقام قهرمانی ایران رسید و مدتی بعد، در وزن ۸۲کیلوگرم، به همراه تیم ملی ایران در بازیهای المپیک ۱۹۷۶ مونترال شرکت کرد. منتظرالظهور یک سال بعد در مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان در صوفیه بلغارستان شرکت کرد. پس از بازگشت از صوفیه به سربازی رفت.[۱]

فعالیتهای ورزشی

هوشنگ منتظر الظهور در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۶۰، در مسابقات قهرمانی کشور در یزد، در وزن ۹۰کیلوگرم به مقام قهرمانی ایران رسید.
در رقابتهای انتخابی المپیک ۱۹۷۶ مونترال فرنگی کاران اصفهانی درخششی مثال زدنی داشتند.آنها توانستند سه سهمیه در تیم ملی را از آن خود کنند.هاشم قنبری-هوشنگ منتظرالظهور و مرادعلی شیرانی مقامهای اول را در رقابتهای انتخابی از آن خود کردند.

فعالیتهای سیاسی

این ایام مصادف بود با اوج‌گیری تظاهرات مردم در جریان قیام ضدسلطنتی و هوشنگ که افسر وظیفه در سپاه دانش بود، با لباس و درجه نظامی در شبهایی که حکومت نظامی برقرار بود، مجروحان و افراد تحت تعقیب را نجات می‌داد و جابجا می‌کرد. پس از سرنگونی شاه، هوشنگ منتظر الظهور، به عنوان مربی ورزش در دانشگاه اصفهان مشغول به کار شد. به دلیل محبوبیتی که بین دانشجویان داشت و صلاحیتهایی که از خود نشان داد، به عنوان مدیر کل تربیت بدنی دانشگاه اصفهان انتخاب شد. در این سمت او همیشه یار و یاور ورزشکاران و دانشجویان بود.
یکی از قهرمانان کشتی ایران و از یاران منتظر الظهور، در این باره می‌گوید:
«یک روز تیم فوتبال دانشگاه اصفهان در زمین فوتبال دانشگاه مشغول تمرین بود. در دورانی که در اصفهان به بهانه انقلاب فرهنگی، دانشگاه را تعطیل کرده بودند و آنجا را در اختیار بسیج جنگ ضدمیهنی قرار داده بودند، زهرایی، معاون وقت دانشگاه اصفهان، تعدادی از زنان پاسدار و خانواده‌های آنها را به سالن غذاخوری دانشگاه آورده بودند تا برای جبهه‌های جنگ بافندگی و خیاطی کنند. او به محض دیدن تمرین فوتبالیستها، به زمین فوتبال می‌آید و خطاب به بازیکنان شروع به فحاشی می‌کند. ورزشکاران که به شدت از برخوردهای او ناراحت شده بودند، او را گرفته و به محل تربیت بدنی دانشگاه، نزد منتظرالظهور می‌آورند و به او می‌گویند «اگر راست می‌گویی الان فحش بده! زهرایی مزدور، با بی‌شرمی شروع به فحش دادن به فوتبالیستها می‌کند. هوشنگ که وقاحت معاون دانشگاه را می‌بیند، بدون توجه به خطرات جانی و شغلی که این کار برایش داشت، با مشت به دهان آن مزدور می‌کوبد و وی را نقش بر زمین می‌کند.
بعد از آن بود که هوشنگ به مدت یک ماه و نیم منتظر خدمت شد».
عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور
عکس یادگاری هوشنگ منتظر الظهور
در همین زمان بود که به دلیل فعالیتهای سیاسی‌اش مورد تعقیب سپاه پاسداران قرار گرفت و سرانجام در نیمه شب ۲۴ مرداد سال ۶۰، پاسداران به خانه او ریختند و او را به زندان سپاه اصفهان، که محل سابق ساواک شاه در خیابان کمال الدین اسماعیل بود، منتقل کردند. پهلوان تیم ملی، سرانجام پس از ۵۰روز شکنجه‌های ضد انسانی در سحرگاه ۱۱ مهر سال ۱۳۶۰،به شهادت رسید.
زندانبانان که از توان جسمی و گردنفرازی هوشنگ و همرزم قهرمانش، مجاهد شهید احمد شاطرزاده، قهرمان کشتی آموزشگاه‌های اصفهان، در وحشت بودند، بر خلاف معمول که زندانیان سیاسی را برای تیرباران به باغ ابریشم می‌بردند، هوشنگ و احمد را در داخل زندان اصفهان به شهادت رساندند.
یکی از کسانی که در واپسین شب زندگی هوشنگ در کنار وی بوده خاطره خود را از این پهلوان دلاور چنین تعریف می‌کند:
شب آخر با هوشنگ بودیم. می‌دانست که فردا صبح اعدامش می‌کنند. با آرامش گفت:
افتخار می‌کنم که سینه ام را گلوله‌هایی بشکافد که نام ارتجاع بر روی آنان نوشته شده»
بعد به سنت پهلوانان و سرداران گذشته ایران گفت:
«فردا، وقتی که اولین گلوله به سینه ام خورد، خونم را بر چهره ام خواهم زد تا پس از مرگ اگر زردرو شده باشم، فکر نکنند از ترس بوده».
به این ترتیب مجاهد شهید هوشنگ منتظر الظهور، از سکوی قهرمانی کشتی به سکوی سرفرازی و شرف خلق گام نهاد[۲]

خاطره ای از پهلوان هاشم قنبری در مورد هوشنگ منتظرالظهور

تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور
تصویری از مسابقه کشتی هوشنگ منتظرالظهور
با خدابیامرز هوشنگ توی تیم ملی بودیم و چون دو تایی مون از اصفهان بودیم اکثراً با هم بودیم و با هم همه جا می‌رفتیم.
یادمه یکی از اردوهای تیم ملی ،توی رامسر بود با هم رفتیم بازار تا برای دوستان و رفیق هامون میوه بخریم … این پیشنهاد از خود هوشنگ بود خیلی بچه‌های تیم را دوست داشت. خلاصه وقتی به بازار رسیدیم یه حاج آفای مسن بود که وسط بازار تو یک گاری سیب می‌فروخت و داد می‌زد و مشتری طلب می‌کرد.
هوشنگ گفت : هاشم نمی خواد از مغازه ها میوه بخری از همین حاجی می خریم به این ترتیب که چون پیرمرد دستگاه و مغازه ای نداشت خواسته بود اونو کاسب کنه! من یه پاکت از پیرمرد گرفبتم و مشغول سوا کردن میوه ها شدم که هوشنگ یواشکی در گوشم گفت : [ " دم پسا جمع کن ! " اون هم این ها را که سوا نخریده حیف می شن میوه های لک دارشو که دیگه کسی ازش نمیخره باید بریزتشون دور ] بعد هم وقتی دید پیرمرده داره نگاهمون می کنه خندید و به لهجه اصفهانی بهش گفت : حجی ! دم پسا جمع کردیم .... نری بوگوی اصفانیا خسیس اند خب ها شو بردن و سوا کردن ها ..... که هر سه نفرمون زدیم زیر خنده .
یادش بخیر من مثل هوشنگ تو کشتی اصفهان ندیدم خیلی خونگرم و با محبت بود و رو شهرش عجیب تعصب داشت. خدا بیامرزتش !!
مرحوم هوشنگ منتظر الظهور کسی است که در مسابقات انتخابی تیم ملی کشتی فرنگی ایران جهت اعزام به المپیک ۱۹۷۶ مونترال کانادا شرکت کرد و " خسرو نظافت دوست " را در دقیقه اول مسابقه ضربه فنی نمود. همچنین در همین مسابقات بود که کشتی‌گیر مطرح زمان خود " عبدالرضا یوسف آبادی " را با نتیجه ۱۸–۴ شکست داد و توانست به پیراهن تیم ملی برسد و مسافر مونترال شود.
زنده یاد منتظر الظهور در این مسابقات سر سخت‌ترین و با سابقه‌ترین حریفان خود را در شرایطی مغلوب نمود که فقط ۲۲ سال سن داشت و یک دانشجو بود.
متأسفانه منتظر الظهور خیلی زود از میان ما رخت بر بست و کشتی اصفهان اکنون نیاز به وجود چنین قهرمانانی را درک می‌کند زمانی که او آرام خوابیده‌است. 
" کشتی اصفهان مانند هوشنگ منتظر الظهور دیگر نخواهد دید "

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جان بولتون: رژیم ایران هم‌چنان تحت سلطه یک حاکمیت مذهبی افراطی است

جان بولتون جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه ۱۹اسفند۹۷ در مصاحبه با ای بی‌سی نیوز به تهدید تروریستی از جانب رژیم ایران اشاره کرد و گفت: آنهایی که گفته‌اند تهدید تروریستی از جانب رژیم ایران محو می‌شود و این رژیم مانند همه کشورهای دیگر مجدد یک کشور معمولی خواهد شد، این در مورد رژیم ایران واقعیت نداشته است. آنها هم‌چنان تحت سلطه یک حاکمیت مذهبی افراطی قرار دارند. بولتون همچنین طی پیامی به‌ مناسبت سالگرد  برجام  گفت: امروز سومین سالگرد توافق وحشتناک اتمی رژیم ایران است که به تهران میلیاردها دلار در تسکین تحریم‌ها داد اما به جاه‌طلبیهای هسته‌یی،  آزمایشات موشکی ، حمایت از تروریسم   و توسعه‌طلبی‌ منطقه‌یی  آن پایان نداد. از شما پرزیدنت ترامپ برای پایان دادن به این معامله و اعمال ماکزیمم فشار تشکر می‌کنم. پیش از این جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا طی پیامی که دوشنبه ۲۲بهمن۹۷ به‌ مناسبت سالگرد انقلاب ضدسطلنتی ارسال کرده بود خطاب به خامنه‌ای گفته بود: به‌خاطر همه گزافه‌گویی‌ها و همه تهدیدات علیه جان رئیس‌جم...

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)  حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر۱۳۷۸  بوقوع پیوست. حمله به کوی دانشگاه تهران یکی از خونین‌ترین سرکوب‌های دانشجویی در تاریخ جنبش دانشجویی ایران به شمار می‌رود. دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن روزنامه‌ی سلام تجمع کردند. اعتراضات ۱۸ تیر ۱۳۷۸ از ساعت ٩ شب شروع شد، در پی آن مأموران انتظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند که به پنج روز ناآرامی منجر شد. [۱] . ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی برگزار شد و به‌هم‌پیوستن این دو تجمع باعث شد جمعیت دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شود.   ماجرا به این صورت بود که ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی دانشگاه  برگزار شد. با به‌هم‌ پیوستن این دو تجمع اعتراضات دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شد. این اعتراضات به خیابان‌‌‌های اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب گسترش یافت و تا بیست‌و‌سوم تیر فضای ملت...

مهدی بازرگان

  مهدی بازرگان مهدی بازرگان  (زاده: ۱۲۸۶ - درگذشته: دیماه۱۳۷۳). پدرش حاج عباسقلی بازرگان (تبریزی) از تجار دیندار، روشنفکر و سرشناس زمان خود بود. بازرگان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت. در سال ۱۳۱۵ به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت. در سال ۱۳۳۰، توسط دکتر  مصدق  به ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسی‌ها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راه‌اندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد. در سال ۱۳۳۱ مسئول احداث شبکه لوله‌کشی آب تهران شد و آن را به ثمر رساند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات مجلس شورای ملی که آن را غیرقانونی می‌دانست، در بهمن ۱۳۳۲ از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا شانزدهم بهمن...