رد شدن به محتوای اصلی

با رستم شخصیت اسطوره ای شاهنامه بیشتر آشنا بشوید

رستم دستان

هفت خوان رستم

هفت خان رستم به معنی هفت مرحله نبرد رستم با نیروهای اهریمنی است و این به یک مثال ایرانی تبدیل شده که هرکس کاری دشوار و موفقیت آمیز انجام دهد می‌گویند از هفت خان رستم عبور کرده.
زمانی که پادشاهی ایران در دست کیکاووس بود، شبی از شب‌ها اهریمنی در لباس یک زن خوش چهره و زیبا نزد پادشاه آمد و با رامشگری از زیبایی‌های مازندران برای او تعریف کرد. مازندران سرزمینی خطرناک بود با غولان و اهریمنان بسیار که هرگز کسی پا به درون آن نگذاشته بود. این تعریف‌های اهریمن رامشگر باعث شد که کیکاووس آهنگ سفر و به چنگ آوردن مازندران کند.
پس از شش ماه تاختن سر انجام سپاهیان به مازندران رسیدند. سالار مازندران که ارژنگ نام داشت توانست از دست سپاهیان کیکاووس بگریزد و به دیو سفید پناه ببرد. ارژنگ از دیو کمک خواست و او هم که همیشه با ایرانی‌ها دشمن بوده همان شب خاک و دود سیاهی بر سر پادشاه ایران و سپاهیانش می‌فرستد و در اثر آن همگی افراد کور می‌شوند.
هفت خان رستم داستان هفت بلایی است که رستم در راه رسیدن به مازندران و آزاد کردن کیکاووس و سپاهیانش با آن‌ها رو به رو می‌شود و هر کدام را با موفقیت پشت سر می‌گذارد.[۲]

خان اول: نبرد رخش با شیر بیشه

جنگ رستم با شیر
رستم بر پشت رخش می‌نشیند و شب و روز می‌تازد، راه دو روزه را یک روزه می‌پیماید تا آن جا که گرسنه و تشنه می‌شود. سرانجام در دشتی پر از گور می‌ایستد و بعد از خوردن آب و غذا به خواب فرومی‌رود، غافل از این که آن بیشه زار محل زندگی یک شیر است.
رستم در خواب بود که شیر به سراغشان آمد. رخش با شیر مبارزه کرد و او را از پا درآورد و جان رستم را نجات داد. رستم نیمه شب چشم باز کرد و از دیدن شیر مرده به رخش غرید که چرا بدون این که رستم را بیدار کند با شیر مبارزه کرده.
صبح روز بعد رستم بر پشت رخش نشست و به راهش ادامه داد.
چو بيدار شد رستم تيز چنگ
جهان ديد بر شير تاريك و تنگ‏
چنين گفت با رخش كاى هوشيار
كه گفتت كه با شير كن كارزار
یافتن رستم چشمه آب را

خان دوم: بیابان بی آب

دومین خطری که رستم بر سر راه داشت، بیابانی خشک و سوزان بود که تن پیلوارش از رنج راه و تشنگی، سست شد و ناتوان بر خاک گرم افتاد.
ناگاه دید میشی از کنار او گذشت. از دیدن میش امیدی در دل رستم پدید آمد و اندیشید که میش باید آبشخوری نزدیک داشته باشد. دوباره نیروی خود را بازیافت و بلند شد و در پی میش به راه افتاد. میش وی را به کنار چشمه ­ای برد. رستم دانست که این کمک از سوی خداست. آب نوشید و سیراب شد.
آن‌گاه زین از رخش جدا کرد و او را در آب چشمه شست و تیمار کرد و سپس در پی خورش به شکار گورخر رفت. گورخری را بریان ساخت و بخورد و آماده‌ی خواب شد. پیش از خواب رو بر رخش کرد و گفت: «مبادا تا من خفته ­ام با کسی بستیزی و با شیر و دیو پیکار کنی. اگر دشمن پیش آمد نزد من بتاز و مرا آگاه کن»[۴]
همه تن بشستش بران آب پاك
بكردار خورشيد شد تابناك‏
چو سيراب شد ساز نخچير كرد
كمر بست و تركش پر از تير كرد

خان سوم : جنگ با اژدها

جنگ رستم با اژدها
رستم غافل از این که آن بیشه خوابگاه اژدهایی است به خواب عمیقی فرو رفت. اژدها نیمه شب به خوابگاهش بازگشت و با دیدن رستم و رخش برآشفت.
رخش اژدها را دید و پیش از حمله اژدها رستم را از خواب بیدار کرد اما قبل از بیدار شدن رستم، اژدها خود را مخفی کرد و رستم از دست رخش عصبانی شد که چرا او را بی دلیل از خواب بیدار کرده.
این اتفاق یک بار دیگر هم تکرار شد و رستم هر بار عصبانی تر شد. بار سوم که اژدها خود را نشان داد، رخش رستم را سر بزنگاه بیدار کرد و رستم اژدها را دید. رخش و رستم به کمک هم اژدها را از پای در آوردند و بعد هم به راه افتادند و دوباره تازان به سمت مازندران رفتند.[۴]
بزد تيغ و بنداخت از بر سرش
فرو ريخت چون رود خون از برش‏
زمين شد بزير تنش ناپديد
يكى چشمه خون از برش بر دميد

خان چهارم: زن جادو

رستم تازان می رفت و در میان راه به بیشه زاری سبز و زیبا رسید. در کنار بیشه سفره ای پهن بود و بر سر آن نوشیدنی ها و غذا های رنگین بود و  در کنار سفره سازی بود.
رستم از رخش فرود آمد و غافل از این که آن سفره متعلق به اهریمنان است، بر سر سفره نشست و شروع به ساز زدن و آواز خواندن کرد. در میان آوازهایش از این نالید که چرا بهره ای از شادی دنیا نصیبش نشده. پیرزنی از سپاه دیوان خود را به شکل دختری زیبا درآورد و نزد رستم آمد. رستم از دیدن دختر جوان خوشحال شد و شروع به نواختن آهنگ های شاد کرد و در میان آهنگ هایش نام پروردگار را آورد و از او باری نعمت هایش تشکر کرد.
زن جادو
دختر جوان که در حقیقت اهریمن بود، از شنیدن نام پروردگار صورتش اهریمنی  شد و رستم دریافت که او اهریمن است. رستم کمند انداخت و او را به بند کشید و با خنجر او را دو نیم کرد.[۴]
بپرسيد و گفتش چه چيزى بگوى
بدان گونه كت هست بنماى روى‏
يكى گنده پيرى شد اندر كمند
پر آژنگ و نيرنگ و بند و گزند
ميانش بخنجر بدو نيم كرد
دل جادوان زو پر از بيم كرد

👈👈ادامه مطلب

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

جان بولتون: رژیم ایران هم‌چنان تحت سلطه یک حاکمیت مذهبی افراطی است

جان بولتون جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه ۱۹اسفند۹۷ در مصاحبه با ای بی‌سی نیوز به تهدید تروریستی از جانب رژیم ایران اشاره کرد و گفت: آنهایی که گفته‌اند تهدید تروریستی از جانب رژیم ایران محو می‌شود و این رژیم مانند همه کشورهای دیگر مجدد یک کشور معمولی خواهد شد، این در مورد رژیم ایران واقعیت نداشته است. آنها هم‌چنان تحت سلطه یک حاکمیت مذهبی افراطی قرار دارند. بولتون همچنین طی پیامی به‌ مناسبت سالگرد  برجام  گفت: امروز سومین سالگرد توافق وحشتناک اتمی رژیم ایران است که به تهران میلیاردها دلار در تسکین تحریم‌ها داد اما به جاه‌طلبیهای هسته‌یی،  آزمایشات موشکی ، حمایت از تروریسم   و توسعه‌طلبی‌ منطقه‌یی  آن پایان نداد. از شما پرزیدنت ترامپ برای پایان دادن به این معامله و اعمال ماکزیمم فشار تشکر می‌کنم. پیش از این جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا طی پیامی که دوشنبه ۲۲بهمن۹۷ به‌ مناسبت سالگرد انقلاب ضدسطلنتی ارسال کرده بود خطاب به خامنه‌ای گفته بود: به‌خاطر همه گزافه‌گویی‌ها و همه تهدیدات علیه جان رئیس‌جم...

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)

حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)  حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر۱۳۷۸  بوقوع پیوست. حمله به کوی دانشگاه تهران یکی از خونین‌ترین سرکوب‌های دانشجویی در تاریخ جنبش دانشجویی ایران به شمار می‌رود. دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به بسته شدن روزنامه‌ی سلام تجمع کردند. اعتراضات ۱۸ تیر ۱۳۷۸ از ساعت ٩ شب شروع شد، در پی آن مأموران انتظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران حمله کردند که به پنج روز ناآرامی منجر شد. [۱] . ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی برگزار شد و به‌هم‌پیوستن این دو تجمع باعث شد جمعیت دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شود.   ماجرا به این صورت بود که ساعت ٩ شب ابتدا تجمعی در کوی در برابر خوابگاه دانشجویان شکل گرفت. به فاصله یک ساعت، تجمعی دیگر مقابل سینمای کوی دانشگاه  برگزار شد. با به‌هم‌ پیوستن این دو تجمع اعتراضات دانشجویان به بیرون از کوی کشیده شد. این اعتراضات به خیابان‌‌‌های اطراف دانشگاه تهران و خیابان انقلاب گسترش یافت و تا بیست‌و‌سوم تیر فضای ملت...

مهدی بازرگان

  مهدی بازرگان مهدی بازرگان  (زاده: ۱۲۸۶ - درگذشته: دیماه۱۳۷۳). پدرش حاج عباسقلی بازرگان (تبریزی) از تجار دیندار، روشنفکر و سرشناس زمان خود بود. بازرگان تحصیلات ابتدایی را در مدرسه سلطانیه تهران و متوسطه را در دارالمعلمین مرکزی به پایان رساند و در سال ۱۳۰۶ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در سال ۱۳۱۳ پس از ۷ سال تحصیل در فرانسه به کشور بازگشت. در سال ۱۳۱۵ به عنوان اولین دانشیار در دانشکده فنی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره متوالی ریاست دانشکده فنی را به عهده گرفت. در سال ۱۳۳۰، توسط دکتر  مصدق  به ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و با حمایت مردم موفق به خلع ید از انگلیسی‌ها و با همت متخصصین ایرانی موفق به راه‌اندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد. در سال ۱۳۳۱ مسئول احداث شبکه لوله‌کشی آب تهران شد و آن را به ثمر رساند. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات مجلس شورای ملی که آن را غیرقانونی می‌دانست، در بهمن ۱۳۳۲ از خدمات دولتی و استادی دانشگاه برکنار شد و تا شانزدهم بهمن...