![]() |
عدالت اجتماعی در قانون اساسی آخوندی |
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ابتدا به دستور روحالله خمینی توسط حسن حبیبی در پاریس براساس قانون اساسی وقت ایران و قوانین برخی کشورهای دیگر نوشته شد. بعد از رسیدن خمینی به ایران، وی عدهای از حقوقدانان را موظف به تهیه پیش نویس دیگری کرد. این افراد ناصر کاتوزیان، عبدالکریم لاهیجی، حسن حبیبی، محمدجعفر جعفری لنگرودی، ناصر میناچی و احمد صدرحاج سیدجوادی با کمک رضا زوارهای و سید علی خامنهای بودند. هرچند خامنهای تنها یک یا دوبار در جلسات مربوبط به این کار که دو ماه به طول انجامید، شرکت کرد.
پس از آن مطابق نظر خمینی، قرار براین بود که قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شود. مهندس بازرگان و یدالله سحابی با این رفراندوم مخالف بودند.آنها معتقد بودند که مردم باید قادر باشند در مورد تک تک بندهای قانون اساسی نظر بدهند. آنها خواهان تشکیل مجلس موسسان با آراء مردم بودند که این مجلس بتواند آراء مردم رادر جزء به جزء قانون وارد کند.برخی جریانها از جمله سازمان مجاهدین خلق نیز با چنین رویکردی مخالف و خواهان تشکیل مجلس موسسان بودند.سازمان مجاهدین خلق به قانون اساسی رأی نداد.
سرانجام خمینی بجای مجلس موسسان، نوشتن قانون را به مجلس خبرگان واگذار کرد. مجلس خبرگان پیش نویس قبلی را به کلی کنار گذاشت و خود دوباره قانون اساسی را نوشت.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در ابتدا به دستور روحالله خمینی توسط حسن حبیبی در پاریس براساس قانون اساسی وقت ایران و قوانین برخی کشورهای دیگر نوشته شد. بعد از رسیدن خمینی به ایران، وی عدهای از حقوقدانان را موظف به تهیه پیش نویس دیگری کرد. این افراد ناصر کاتوزیان، عبدالکریم لاهیجی، حسن حبیبی، محمدجعفر جعفری لنگرودی، ناصر میناچی و احمد صدرحاج سیدجوادی با کمک رضا زوارهای و سید علی خامنهای بودند. هرچند خامنهای تنها یک یا دوبار در جلسات مربوبط به این کار که دو ماه به طول انجامید، شرکت کرد.
پس از آن مطابق نظر خمینی، قرار براین بود که قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شود. مهندس بازرگان و یدالله سحابی با این رفراندوم مخالف بودند.آنها معتقد بودند که مردم باید قادر باشند در مورد تک تک بندهای قانون اساسی نظر بدهند. آنها خواهان تشکیل مجلس موسسان با آراء مردم بودند که این مجلس بتواند آراء مردم رادر جزء به جزء قانون وارد کند.برخی جریانها از جمله سازمان مجاهدین خلق نیز با چنین رویکردی مخالف و خواهان تشکیل مجلس موسسان بودند.سازمان مجاهدین خلق به قانون اساسی رأی نداد.
سرانجام خمینی بجای مجلس موسسان، نوشتن قانون را به مجلس خبرگان واگذار کرد. مجلس خبرگان پیش نویس قبلی را به کلی کنار گذاشت و خود دوباره قانون اساسی را نوشت.
قانون ولایت فقیه
مبانی فقهی
نظریه ولایت فقیه حدود ۱۵۰ سال پیش برای اولین بار از طرف ملا احمد نراقی به میان آمده است که فقط تعداد کمی از فقها و علمای دین آن را پذیرفته اند.[۳] البته اغلب مؤیدین نظریه ولایت فقیه پیش از خمینی آنرا نه به معنی حاکمیت سیاسی بر جامعه بلکه در امور «موجبهی جزئیه» پذیرفتهاند، اما به عقیده خمینی ولایت فقیه در دوران حاضر و عصر غیبت امام زمان همان اختیاراتی را دارد که بنابه گفتهی او امام زمان در زمان حضور خود داشته است[۴]
علاوه براین عبارت ولایت و وظایف آن توسط شیخ مفید و ابن ادریس حلّی مطرح گردیده است. با این تفاوت که آنها ولایت را تنها متعلق به ائمه معصوم میدانند. همچنین ابن ادریس کسی را که شخص امام معصوم برگزیده باشد، واجد شرایط ولایت میداند که وظیفهی آن نظارت بر اجرای «احکام تعبدی» است.[۵]
نظریه ولایت فقیه از نظر روح الله خمینی معنی متفاوتی دارد. البته دیدگاه او نیز با گذر زمان نسبت به این موضوع تغییر میکند؛ او در ابتدا به نظارت فقیه معتقد بود که در کتاب کشف اسرار وی نیز منعکس شده است. خمینی پس از آن، اختیارات فقیه را از نظارت به ولایت افزایش میدهد. او در ادامه، ولایت فقیه را به ولایت مطلقه فقیه تغییر میدهد و آنرا نایب امام زمان و دارای
اختیارات او در عصر حاضر برمیشمرد.
ادامه مطلب 👈👈
نظریه ولایت فقیه حدود ۱۵۰ سال پیش برای اولین بار از طرف ملا احمد نراقی به میان آمده است که فقط تعداد کمی از فقها و علمای دین آن را پذیرفته اند.[۳] البته اغلب مؤیدین نظریه ولایت فقیه پیش از خمینی آنرا نه به معنی حاکمیت سیاسی بر جامعه بلکه در امور «موجبهی جزئیه» پذیرفتهاند، اما به عقیده خمینی ولایت فقیه در دوران حاضر و عصر غیبت امام زمان همان اختیاراتی را دارد که بنابه گفتهی او امام زمان در زمان حضور خود داشته است[۴]
علاوه براین عبارت ولایت و وظایف آن توسط شیخ مفید و ابن ادریس حلّی مطرح گردیده است. با این تفاوت که آنها ولایت را تنها متعلق به ائمه معصوم میدانند. همچنین ابن ادریس کسی را که شخص امام معصوم برگزیده باشد، واجد شرایط ولایت میداند که وظیفهی آن نظارت بر اجرای «احکام تعبدی» است.[۵]
نظریه ولایت فقیه از نظر روح الله خمینی معنی متفاوتی دارد. البته دیدگاه او نیز با گذر زمان نسبت به این موضوع تغییر میکند؛ او در ابتدا به نظارت فقیه معتقد بود که در کتاب کشف اسرار وی نیز منعکس شده است. خمینی پس از آن، اختیارات فقیه را از نظارت به ولایت افزایش میدهد. او در ادامه، ولایت فقیه را به ولایت مطلقه فقیه تغییر میدهد و آنرا نایب امام زمان و دارای
اختیارات او در عصر حاضر برمیشمرد.
ادامه مطلب 👈👈
نظرات
ارسال یک نظر